همجنس گراي افغانستاني
3 مشترك
صفحه 1 از 1
همجنس گراي افغانستاني
برگرفته از کابل پرس
همجنسگرا کیست و همجنسگرایی چیست؟
گفتگو با یک همجنسگرای افغانستانی
دو شنبه 9 ژوئن 2008, نويسنده: حسين زاهدی
همجنسگرایی
در افغانستان پدیده ی نو نیست که تعجب آور باشد اما سخن گفتن در مورد
همجنسگرایی ممکن تازه به نظر برسد٬ اشتباه نشود موقع که از همجنسگرایی
صحبت میشود باید تفاوت های را مشخص کرد «بچه بازی» که به یک ناهنجاری
اجتماعی در جامعه سنتی مبدل شده با همجنسگرایی که روانشناسان آنرا طبیعی و
غیر ارادی میدانند فرق دارد٬ بیشترین روابط دو همجنس (مرد با مرد) در
جامعه افغانی میتواند دلایل مختلف را با خود داشته باشد٬ اما این نا
هنجاری در زمان جنگ سی ساله به اوج خود رسید و در بعضی موارد به صورت
رقابت های شخصی در بین قوماندانان که سالهای زیادی را در جبهه های جنگ و
دور از همسر و خانواده سپری کرده بودند تبارز کرد و قربانیان این رقابت ها
به دلایل نبودن قانون٬ بی سرپرست بودن ٬ ناتوانی و یا هم به دلیل فقر تن
به چنین وضعیت اسفناک میدادند این پدیده از این عامل هم خارج نیست نیاز
عنان گسیخته جنسی، و انحراف شخصیتی. درهر دو مورد، یک بزه کاری به حساب
میآید، و راه حل منطقی قانونی می طلبد تا دست این زور و زر داران را ببندد.
اشاره:
در این تحقیق و گزارش سعی شده است تا از تمام جوانب و زاویه ها به پدیده ی
به نام همجنسگرای پرداخته شود البته که این تحقیق نمیتواند ادعا کند که به
صورت کامل و بی نقص به نشر سپرده شده است بدون شک کمبودهای را در خود دارد
و با این یاد آوری که این تحقیق در تخصص من نبود اما به عنوان یک سوژه به
آن پرداخته شده است.
او خودش را حمید. ع و ۳۴ ساله معرفی میکند٬ مدتی زیادی
نمی شود که به کانادا مهاجرت کرده است٬ سند فراغت اش را از دانشگاه کابل
در رشته دارو سازی (فارمسی) بدست آورده است٬ ظاهر آرام دارد و شمرده شمرده
صحبت میکند گاهی هم لبخندی بر لبش نقش میبندد٬ طنین صدایش شباهت به صدای
مردانه ندارد و نه هم کاملا زنانه است٬ صورت اش کاملا مردانه است ریش و
بروت (سبیل) وی نشان از ظاهر مردانه را در چهره اش نمایان میسازد٬ خانواده
اش اورا طرد گفته و با او قطع رابطه کرده است٬ کتابچه ی در دست دارد و
ادعا میکند که این نوشته وقتی تمام شود به عنوان یک کتاب به بازار خواهد
آمد. پرسیدم میتوانم هر سوال داشته باشم از شما بپرسم؟ با گشاده روی
میگوید: با کمال میل هرچه خواستی بپرس.
اولین سوالم را اینچنین میپرسم از چند سالگی احساس کردی که تمایل به همجنسگرایی داری؟
میگوید: شاید حدود ده ساله بودم که احساس کردم من مثل
دیگر بچه ها (پسرها) به جنس مقابل احساساتی ندارم٬ او ادامه میدهد در مکتب
اکثر بچه ها از احساسات شان نسبت به دختران صحبت میکردند آنزمان فکر
میکردم که شاید همصنفی هایم برای سرگرمی یا به هر دلیل دیگر میخواهند
خودشان را مطرح کنند٬ در خانه و کوچه هیچ علاقه به وسایل بازی پسرانه
نداشتم و اصلا تمایل نداشتم که با پسران هم بازی شوم اکثر وقت ها با
دختران همسایه و اعضای فامیل هم بازی بودم در جمع دختران خودم را راحتر
احساس میکردم حدود پازنزده یا شانزده ساله بودم که یک روز شوهر خواهرم که
در بین فامیل جایگاه خاصی داشت مرا پیش خودش نشاند و با تحقیر و توهین گفت
که تو دیگر مرد شدی و مثل دختران صحبت نکن تنگ صدایم در آنزمان کاملا
دخترانه بود و حرکات که از من سر میزد به حرکات دخترانه شباهت داشت و تمام
اعضای فامیل از حالت من ناراحت بودند٬ هر کسی به نوعی مرا تحقیر میکرد
همیشه با خودم درگیر بودم که چرا من نمیتوانم مثل یک پسر باشم در آنزمان
از دو جنسی بودن چیزی نمیدانستم و نه هم خانواده و جامعه ی ما چیزی
نمیدانست تنها کلمه که یادم مانده است همان کلمه یا اسم «ایزک» بود که
مختصر اطلاعات در این مورد داشتم.
دومین سوالم را میپرسم، تا حالا به داکتر مراجعه کردی تا کمک بگیری؟
میگوید: نه! اما اضاقه میکند که همجنسگراها یک نوع نیستند
یعنی در کتگوری های مختلف قرار دارند تعدادی هستند که با مراجعه به داکتر
و با عمل جراحی خودشان را یا مرد میسازند و یا هم زن و تعدادی دیگر هم
هستند که داکتر نمیتواند به این نوع همجنسگراها کمک کنند چون ساختار فزیکی
و ساختار روحی و روانی شان هیچ کدام شباهت با هم دیگر ندارند و من هم در
کتگوری دوم قرار دارم به این معنی که من ظاهر کاملا مردانه دارم ولی
خواسته ها و روحیه ام کاملا زنانه است و هیچ نشانه ی از اندام زنانه در
وجود من نیست و در رویا و تفکر کاملا خودم را از جنس زن میابم.
میپرسم از اینکه از خانواده و جامعه ی افغانی طرد شدی ناراحت نیستی؟
حمید میگوید: چرا! به خاطر همین مشکلات است که میخواهم
این کتاب را بنویسم تا در دسترس همگان قرار گیرد٬ در بین جامعه فارسی زبان
و مخصوصا در بین جامعه افغانی میخواهم در این کتاب شرح بدهم که من نخواستم
اینطوری باشم این (همجنسگرایی) نه یک بیماری است و نه یک عادت بلکه به
صورت طبیعی و خدادادی در وجود من نهفته است هیچ کس هم نمیتواند در وجود من
تعغیر به وجود بیاورد٬ میخواهم در این کتاب شرح بدهم که من و امثال من
مقصر نیستیم و نه هم خودمان را محکوم به فنا میبینم .
حرف اش را قطع میکنم٬ شما از خدا و طبیعت گفتید! آیا به دین اعتقاد دارید؟
کمی مکث میکند و با لبخندی میگوید: نه! دلیل اش هم واضح و
روشن است افراد مثل من را هیچ دینی قبول ندارد بلکه محکوم به مرگ هستیم
گرچه در یک خانواده مسلمان به دنیا آمده ام اما به دلیل دوجنسی بودنم بهتر
آنست که یک انسان اتیست باشم تا خودم را یکطرفه کرده باشم اینطوری از نگاه
روانی راحتر هستم.
به دلیل طولانی بودن این گفتگو و پرهیز از ضایع کردن وقت
خوانندگان آنچه تا حالا امده بود خلاصه پرسش و پاسخ من و حمید بود که از
نظر گذشتاندید٬ زندگی و سرگذشت حمید مرا وادار کرد تا در این مورد به
تحقیق بپردازم و خواننده گان را نیز در جریان این دست آورد قرار دهم.
همجنسگرایی در افغانستان
بر اساس آمار تأييد شده، همجنسگرايان ۴ تا ۷ درصد جمعيت
بشرى را تشکيل مى دهند. البته این امار نمیتواند ۴ تا ۷ درصد کل نفوس
افغانستان را هم شامل شود بدلیل اینکه نمیشود کشورهای غربی را با کشورهای
شرقی به نسبت نفوس و تعداد همجنسگرا های کشور ها مقایسه کرد در کشور های
غربی مثل آلمان که نفوس شان به نصف کشور افغانستان هم نمیرسد اما تعداد
همجنسگراها به حد زیاد است که نمی شود آن کشور ها را با کشور های شرقی
مقایسه کرد.
همجنسگرایی در افغانستان پدیده ی نو نیست که تعجب آور
باشد اما سخن گفتن در مورد همجنسگرایی ممکن تازه به نظر برسد٬ اشتباه نشود
موقع که از همجنسگرایی صحبت میشود باید تفاوت های را مشخص کرد «بچه بازی»
که به یک ناهنجاری اجتماعی در جامعه سنتی مبدل شده با همجنسگرایی که
روانشناسان آنرا طبیعی و غیر ارادی میدانند فرق دارد٬ بیشترین روابط دو
همجنس (مرد با مرد) در جامعه افغانی میتواند دلایل مختلف را با خود داشته
باشد٬ اما این نا هنجاری در زمان جنگ سی ساله به اوج خود رسید و در بعضی
موارد به صورت رقابت های شخصی در بین قوماندانان که سالهای زیادی را در
جبهه های جنگ و دور از همسر و خانواده سپری کرده بودند تبارز کرد و
قربانیان این رقابت ها به دلایل نبودن قانون٬ بی سرپرست بودن ٬ ناتوانی و
یا هم به دلیل فقر تن به چنین وضعیت اسفناک میدادند این پدیده از این عامل
هم خارج نیست نیاز عنان گسیخته جنسی، و انحراف شخصیتی. درهر دو مورد، یک
بزه کاری به حساب میآید، و راه حل منطقی قانونی می طلبد تا دست این زور و
زر داران را ببندد. خوشبختانه در بین زنان افغان از چنین چیزی تا حالا به
صورت علنی خبری منتشر نشده است. در کشور همسایه ایران٬ شمار زنان همجنسگرا
به ده هزار تن گزارش شده است و شماره مردان بالغ بر صدها هزار مرد میرسد٬
سازمان همجنسگرایان ایرانی در کانادا اعضای ثبت شده و رسمی شان به هزاران
مرد و زن میرسد که این خود نشاندهنده رشد این پدیده را در کشور همسایه
مارا نشان میدهد.
روانشناسی همجنسگرایان
در ابتدای قرن بیستم، مباحثی نظری پیرامون تحلیل روانی
درگرفت که ادعا میکرد در همهٔ افراد طی نمو روانی، دوجنس گرایی به وجود
میآید. مطالعات عددی آلفرد کنزی در سال ۱۹۴۰ و همچنین دکتر فریتز کلین در
سال ۱۹۸۰ تأیید کنندهٔ این نظریات بودند.
مطالعات تازه که با چاپ کتابهای آلفرد کنزی با نامهای
«رفتارهای جنسی انسان مذکر»و «رفتارهای جنسی انسان مؤنث» به نتایج مهمی
منتهی شد، بیانگر این بود که اکثر مردم در مقاطعی دارای تجربیات و یا
عواطف همجنس گرایانه بودهاند. پژوهشهای علمی معاصر ادعا میکنند که
اکثریت جامعه انسانی تمایلات دوجنس گرایانه دارند. گرایش جنسی برخلاف آنچه
بیشتر مردم تصور میکنند یک متغیر گسسته نیست که به ۲ گروه «دگرجنس گرا»و
«همجنس گرا» تفکیک شود، بلکه متغیری پیوستهاست که خصوصیات مابین این
گروهها را نیز داراست. گزارشات «کنزی» نشان میدهند که حدود ۴ درصد از
بالغین امریکایی برای تمام عمر منحصراً همجنس گرا هستند و حدود ۱۰ درصد
نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس گرایانه بروز دادهاند. با این حال
درصد افرادی که به طور برابر با هر دو جنس رابطه دارند کمتر از میزان مورد
انتظار است. این میتواند به علت فشارهای اجتماع بر افراد باشد که آنها را
مجبور میکند بر خلاف غرایز درونی خود و به طور ناخودآگاه برچسبهای مطلق
هویت جنسی را از قبیل «همجنس گرا» یا «دگرجنس گرا» بپذیرند.
کنزی، به همراه فعالان گروههای LGBTبر جنبههای تاریخی و
سیالیت گرایشهای جنسی تأکید میکرد. مطالعات کنزی همچنین نشان داد که
گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد میکند و ندرتاً (و نه
لزوماً) امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوتی را فراهم میکند. بسیار نادر
است که شخصی گرایشات جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این
اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد. اما گاهی تمایلات جنسی
گسترش مییابند و یا دستخوش تغییر شده و جوهرهٔ متفاوتی پیدا میکنند.
نظریه فراهنجار ایدههای «ساختار اجتماعی» را مرتبط با قضیه میداند و
معتقد است باید به تمایلات جنسی تنها در چهارچوب تاریخی آن نگریست. در این
نگاه، گرایش جنسی محصول تأثیرات جامعهاست و یک ویژگی تحت کنترل انسان و
ارادهٔ او محسوب نمیشود. بیشتر روانشناسان با نتایج کلی آزمایشات کنزی
موافقند و به رشتهٔ پیوستهٔ تمایلات جنسی عقیده دارند، که در آن افراد
کاملاً همجنس گرا و کاملاً دگرجنس گرا در دو انتهای بردار و اقلیت قرار
دارند و اکثریت را دوجنس گرایان تشکیل میدهند. بعلاوه تقریباً همهٔ
روانشناسان هم عقیدهاند که گرایش جنسی در سنین پایین شکل میگیرد و به
طور ارادی قابل تغییر نیست.
البته بعضی دیگر از تحقیقات اسلوب کاری کنزی را زیر سؤال
میبرند و نتایج این آزمایش را در برآورد تعداد همجنس گرایان و دگرجنس
گرایان اغراق آمیز میدانند. آنها دلیل خود را انتخاب افراد نامناسب برای
تحقیق (که شامل همجنس گریان و زندانیهایی که بعضاً متهم به تجاوزهای جنسی
بودهاند میشود) بیان میکنند. به هر حال نظریات کنزی در رابطه با «رشته
پیوستهٔ تمایلات جنسی» هنوز مورد قبول است و با یافتههای تحقیقات زیست
شناسی انجام شده بر تفاوتهای ساختاری مغز افراد و حیوانات دارای گرایشات
جنسی مختلف سازگاری دارد.
همجنسگرایی و مذهب
تمام مذاهب سامی (اسلام، مسیحیت و یهودیت) با همجنس گرایی
به طور علنی مخالفند اما برخی مسیحیان در این زمینه نظرات ضد و نقیضی
دارند چنان که برخی کلیساها عقد آنان را میبندد و برخی آنان را مطرود
میدانند و حتی تعدادی از کشیشان کلیساها خود همجنسگرا هستند البته در همه
مذاهب اسلامی هم این قانون جاری نیست و به عنوان مثال درمیان پیروان مالکی
که یکی از چهار مذهب مهم اهل تسنن است، داشتن رابطه بین دو مرد چنانچه یکی
از آنان مردی آزاد ودیگری غلامش باشد، اشکال شرعی ندارد.
قوانین کشور ها و حقوق همجنسگراها
اکثر کشورهای اروپا در عین به رسمیت شناختن همجنس گرایی
قوانین خاصی نیز برای آنها تدوین کرده و یا در حال انجام آن هستند. برای
مثال قانون ازدواج همجنسگرایان در بلژیک در سال ۲۰۰۳ تصویب شد.
در اکثر ایالتهای آمریکا همجنس گرایان دارای مشروعیت
بوده حتی دارای قوانین ازدواج هستند. رئیس جمهور کنونی آمریکا، جرج دبلیو
بوش، تلاشهایی برای محدود کردن ازدواج همجنسگرایان به عمل آوردهاست.
در اکثر کشورهای خاور میانه به دلیل قوانین اسلامی با همجنسگرایان برخورد میشود.
حقوق بشر و همجنسگرایی
در میثاق ها و کنوانسیون های حقوق بشر به صورت مشخص در
مورد حق و حقوق همجنسگرایان کدام ماده و بند نیامده است٬ اما تلاشهای
سازمانهای همجسنگرایان در سراسر جهان بر اینست که ماده ها و بند های را در
قوانین حقوق بشر بگنجانند.
همجنسگرا کیست و همجنسگرایی چیست؟
گفتگو با یک همجنسگرای افغانستانی
دو شنبه 9 ژوئن 2008, نويسنده: حسين زاهدی
همجنسگرایی
در افغانستان پدیده ی نو نیست که تعجب آور باشد اما سخن گفتن در مورد
همجنسگرایی ممکن تازه به نظر برسد٬ اشتباه نشود موقع که از همجنسگرایی
صحبت میشود باید تفاوت های را مشخص کرد «بچه بازی» که به یک ناهنجاری
اجتماعی در جامعه سنتی مبدل شده با همجنسگرایی که روانشناسان آنرا طبیعی و
غیر ارادی میدانند فرق دارد٬ بیشترین روابط دو همجنس (مرد با مرد) در
جامعه افغانی میتواند دلایل مختلف را با خود داشته باشد٬ اما این نا
هنجاری در زمان جنگ سی ساله به اوج خود رسید و در بعضی موارد به صورت
رقابت های شخصی در بین قوماندانان که سالهای زیادی را در جبهه های جنگ و
دور از همسر و خانواده سپری کرده بودند تبارز کرد و قربانیان این رقابت ها
به دلایل نبودن قانون٬ بی سرپرست بودن ٬ ناتوانی و یا هم به دلیل فقر تن
به چنین وضعیت اسفناک میدادند این پدیده از این عامل هم خارج نیست نیاز
عنان گسیخته جنسی، و انحراف شخصیتی. درهر دو مورد، یک بزه کاری به حساب
میآید، و راه حل منطقی قانونی می طلبد تا دست این زور و زر داران را ببندد.
اشاره:
در این تحقیق و گزارش سعی شده است تا از تمام جوانب و زاویه ها به پدیده ی
به نام همجنسگرای پرداخته شود البته که این تحقیق نمیتواند ادعا کند که به
صورت کامل و بی نقص به نشر سپرده شده است بدون شک کمبودهای را در خود دارد
و با این یاد آوری که این تحقیق در تخصص من نبود اما به عنوان یک سوژه به
آن پرداخته شده است.
او خودش را حمید. ع و ۳۴ ساله معرفی میکند٬ مدتی زیادی
نمی شود که به کانادا مهاجرت کرده است٬ سند فراغت اش را از دانشگاه کابل
در رشته دارو سازی (فارمسی) بدست آورده است٬ ظاهر آرام دارد و شمرده شمرده
صحبت میکند گاهی هم لبخندی بر لبش نقش میبندد٬ طنین صدایش شباهت به صدای
مردانه ندارد و نه هم کاملا زنانه است٬ صورت اش کاملا مردانه است ریش و
بروت (سبیل) وی نشان از ظاهر مردانه را در چهره اش نمایان میسازد٬ خانواده
اش اورا طرد گفته و با او قطع رابطه کرده است٬ کتابچه ی در دست دارد و
ادعا میکند که این نوشته وقتی تمام شود به عنوان یک کتاب به بازار خواهد
آمد. پرسیدم میتوانم هر سوال داشته باشم از شما بپرسم؟ با گشاده روی
میگوید: با کمال میل هرچه خواستی بپرس.
اولین سوالم را اینچنین میپرسم از چند سالگی احساس کردی که تمایل به همجنسگرایی داری؟
میگوید: شاید حدود ده ساله بودم که احساس کردم من مثل
دیگر بچه ها (پسرها) به جنس مقابل احساساتی ندارم٬ او ادامه میدهد در مکتب
اکثر بچه ها از احساسات شان نسبت به دختران صحبت میکردند آنزمان فکر
میکردم که شاید همصنفی هایم برای سرگرمی یا به هر دلیل دیگر میخواهند
خودشان را مطرح کنند٬ در خانه و کوچه هیچ علاقه به وسایل بازی پسرانه
نداشتم و اصلا تمایل نداشتم که با پسران هم بازی شوم اکثر وقت ها با
دختران همسایه و اعضای فامیل هم بازی بودم در جمع دختران خودم را راحتر
احساس میکردم حدود پازنزده یا شانزده ساله بودم که یک روز شوهر خواهرم که
در بین فامیل جایگاه خاصی داشت مرا پیش خودش نشاند و با تحقیر و توهین گفت
که تو دیگر مرد شدی و مثل دختران صحبت نکن تنگ صدایم در آنزمان کاملا
دخترانه بود و حرکات که از من سر میزد به حرکات دخترانه شباهت داشت و تمام
اعضای فامیل از حالت من ناراحت بودند٬ هر کسی به نوعی مرا تحقیر میکرد
همیشه با خودم درگیر بودم که چرا من نمیتوانم مثل یک پسر باشم در آنزمان
از دو جنسی بودن چیزی نمیدانستم و نه هم خانواده و جامعه ی ما چیزی
نمیدانست تنها کلمه که یادم مانده است همان کلمه یا اسم «ایزک» بود که
مختصر اطلاعات در این مورد داشتم.
دومین سوالم را میپرسم، تا حالا به داکتر مراجعه کردی تا کمک بگیری؟
میگوید: نه! اما اضاقه میکند که همجنسگراها یک نوع نیستند
یعنی در کتگوری های مختلف قرار دارند تعدادی هستند که با مراجعه به داکتر
و با عمل جراحی خودشان را یا مرد میسازند و یا هم زن و تعدادی دیگر هم
هستند که داکتر نمیتواند به این نوع همجنسگراها کمک کنند چون ساختار فزیکی
و ساختار روحی و روانی شان هیچ کدام شباهت با هم دیگر ندارند و من هم در
کتگوری دوم قرار دارم به این معنی که من ظاهر کاملا مردانه دارم ولی
خواسته ها و روحیه ام کاملا زنانه است و هیچ نشانه ی از اندام زنانه در
وجود من نیست و در رویا و تفکر کاملا خودم را از جنس زن میابم.
میپرسم از اینکه از خانواده و جامعه ی افغانی طرد شدی ناراحت نیستی؟
حمید میگوید: چرا! به خاطر همین مشکلات است که میخواهم
این کتاب را بنویسم تا در دسترس همگان قرار گیرد٬ در بین جامعه فارسی زبان
و مخصوصا در بین جامعه افغانی میخواهم در این کتاب شرح بدهم که من نخواستم
اینطوری باشم این (همجنسگرایی) نه یک بیماری است و نه یک عادت بلکه به
صورت طبیعی و خدادادی در وجود من نهفته است هیچ کس هم نمیتواند در وجود من
تعغیر به وجود بیاورد٬ میخواهم در این کتاب شرح بدهم که من و امثال من
مقصر نیستیم و نه هم خودمان را محکوم به فنا میبینم .
حرف اش را قطع میکنم٬ شما از خدا و طبیعت گفتید! آیا به دین اعتقاد دارید؟
کمی مکث میکند و با لبخندی میگوید: نه! دلیل اش هم واضح و
روشن است افراد مثل من را هیچ دینی قبول ندارد بلکه محکوم به مرگ هستیم
گرچه در یک خانواده مسلمان به دنیا آمده ام اما به دلیل دوجنسی بودنم بهتر
آنست که یک انسان اتیست باشم تا خودم را یکطرفه کرده باشم اینطوری از نگاه
روانی راحتر هستم.
به دلیل طولانی بودن این گفتگو و پرهیز از ضایع کردن وقت
خوانندگان آنچه تا حالا امده بود خلاصه پرسش و پاسخ من و حمید بود که از
نظر گذشتاندید٬ زندگی و سرگذشت حمید مرا وادار کرد تا در این مورد به
تحقیق بپردازم و خواننده گان را نیز در جریان این دست آورد قرار دهم.
همجنسگرایی در افغانستان
بر اساس آمار تأييد شده، همجنسگرايان ۴ تا ۷ درصد جمعيت
بشرى را تشکيل مى دهند. البته این امار نمیتواند ۴ تا ۷ درصد کل نفوس
افغانستان را هم شامل شود بدلیل اینکه نمیشود کشورهای غربی را با کشورهای
شرقی به نسبت نفوس و تعداد همجنسگرا های کشور ها مقایسه کرد در کشور های
غربی مثل آلمان که نفوس شان به نصف کشور افغانستان هم نمیرسد اما تعداد
همجنسگراها به حد زیاد است که نمی شود آن کشور ها را با کشور های شرقی
مقایسه کرد.
همجنسگرایی در افغانستان پدیده ی نو نیست که تعجب آور
باشد اما سخن گفتن در مورد همجنسگرایی ممکن تازه به نظر برسد٬ اشتباه نشود
موقع که از همجنسگرایی صحبت میشود باید تفاوت های را مشخص کرد «بچه بازی»
که به یک ناهنجاری اجتماعی در جامعه سنتی مبدل شده با همجنسگرایی که
روانشناسان آنرا طبیعی و غیر ارادی میدانند فرق دارد٬ بیشترین روابط دو
همجنس (مرد با مرد) در جامعه افغانی میتواند دلایل مختلف را با خود داشته
باشد٬ اما این نا هنجاری در زمان جنگ سی ساله به اوج خود رسید و در بعضی
موارد به صورت رقابت های شخصی در بین قوماندانان که سالهای زیادی را در
جبهه های جنگ و دور از همسر و خانواده سپری کرده بودند تبارز کرد و
قربانیان این رقابت ها به دلایل نبودن قانون٬ بی سرپرست بودن ٬ ناتوانی و
یا هم به دلیل فقر تن به چنین وضعیت اسفناک میدادند این پدیده از این عامل
هم خارج نیست نیاز عنان گسیخته جنسی، و انحراف شخصیتی. درهر دو مورد، یک
بزه کاری به حساب میآید، و راه حل منطقی قانونی می طلبد تا دست این زور و
زر داران را ببندد. خوشبختانه در بین زنان افغان از چنین چیزی تا حالا به
صورت علنی خبری منتشر نشده است. در کشور همسایه ایران٬ شمار زنان همجنسگرا
به ده هزار تن گزارش شده است و شماره مردان بالغ بر صدها هزار مرد میرسد٬
سازمان همجنسگرایان ایرانی در کانادا اعضای ثبت شده و رسمی شان به هزاران
مرد و زن میرسد که این خود نشاندهنده رشد این پدیده را در کشور همسایه
مارا نشان میدهد.
روانشناسی همجنسگرایان
در ابتدای قرن بیستم، مباحثی نظری پیرامون تحلیل روانی
درگرفت که ادعا میکرد در همهٔ افراد طی نمو روانی، دوجنس گرایی به وجود
میآید. مطالعات عددی آلفرد کنزی در سال ۱۹۴۰ و همچنین دکتر فریتز کلین در
سال ۱۹۸۰ تأیید کنندهٔ این نظریات بودند.
مطالعات تازه که با چاپ کتابهای آلفرد کنزی با نامهای
«رفتارهای جنسی انسان مذکر»و «رفتارهای جنسی انسان مؤنث» به نتایج مهمی
منتهی شد، بیانگر این بود که اکثر مردم در مقاطعی دارای تجربیات و یا
عواطف همجنس گرایانه بودهاند. پژوهشهای علمی معاصر ادعا میکنند که
اکثریت جامعه انسانی تمایلات دوجنس گرایانه دارند. گرایش جنسی برخلاف آنچه
بیشتر مردم تصور میکنند یک متغیر گسسته نیست که به ۲ گروه «دگرجنس گرا»و
«همجنس گرا» تفکیک شود، بلکه متغیری پیوستهاست که خصوصیات مابین این
گروهها را نیز داراست. گزارشات «کنزی» نشان میدهند که حدود ۴ درصد از
بالغین امریکایی برای تمام عمر منحصراً همجنس گرا هستند و حدود ۱۰ درصد
نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس گرایانه بروز دادهاند. با این حال
درصد افرادی که به طور برابر با هر دو جنس رابطه دارند کمتر از میزان مورد
انتظار است. این میتواند به علت فشارهای اجتماع بر افراد باشد که آنها را
مجبور میکند بر خلاف غرایز درونی خود و به طور ناخودآگاه برچسبهای مطلق
هویت جنسی را از قبیل «همجنس گرا» یا «دگرجنس گرا» بپذیرند.
کنزی، به همراه فعالان گروههای LGBTبر جنبههای تاریخی و
سیالیت گرایشهای جنسی تأکید میکرد. مطالعات کنزی همچنین نشان داد که
گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد میکند و ندرتاً (و نه
لزوماً) امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوتی را فراهم میکند. بسیار نادر
است که شخصی گرایشات جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این
اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد. اما گاهی تمایلات جنسی
گسترش مییابند و یا دستخوش تغییر شده و جوهرهٔ متفاوتی پیدا میکنند.
نظریه فراهنجار ایدههای «ساختار اجتماعی» را مرتبط با قضیه میداند و
معتقد است باید به تمایلات جنسی تنها در چهارچوب تاریخی آن نگریست. در این
نگاه، گرایش جنسی محصول تأثیرات جامعهاست و یک ویژگی تحت کنترل انسان و
ارادهٔ او محسوب نمیشود. بیشتر روانشناسان با نتایج کلی آزمایشات کنزی
موافقند و به رشتهٔ پیوستهٔ تمایلات جنسی عقیده دارند، که در آن افراد
کاملاً همجنس گرا و کاملاً دگرجنس گرا در دو انتهای بردار و اقلیت قرار
دارند و اکثریت را دوجنس گرایان تشکیل میدهند. بعلاوه تقریباً همهٔ
روانشناسان هم عقیدهاند که گرایش جنسی در سنین پایین شکل میگیرد و به
طور ارادی قابل تغییر نیست.
البته بعضی دیگر از تحقیقات اسلوب کاری کنزی را زیر سؤال
میبرند و نتایج این آزمایش را در برآورد تعداد همجنس گرایان و دگرجنس
گرایان اغراق آمیز میدانند. آنها دلیل خود را انتخاب افراد نامناسب برای
تحقیق (که شامل همجنس گریان و زندانیهایی که بعضاً متهم به تجاوزهای جنسی
بودهاند میشود) بیان میکنند. به هر حال نظریات کنزی در رابطه با «رشته
پیوستهٔ تمایلات جنسی» هنوز مورد قبول است و با یافتههای تحقیقات زیست
شناسی انجام شده بر تفاوتهای ساختاری مغز افراد و حیوانات دارای گرایشات
جنسی مختلف سازگاری دارد.
همجنسگرایی و مذهب
تمام مذاهب سامی (اسلام، مسیحیت و یهودیت) با همجنس گرایی
به طور علنی مخالفند اما برخی مسیحیان در این زمینه نظرات ضد و نقیضی
دارند چنان که برخی کلیساها عقد آنان را میبندد و برخی آنان را مطرود
میدانند و حتی تعدادی از کشیشان کلیساها خود همجنسگرا هستند البته در همه
مذاهب اسلامی هم این قانون جاری نیست و به عنوان مثال درمیان پیروان مالکی
که یکی از چهار مذهب مهم اهل تسنن است، داشتن رابطه بین دو مرد چنانچه یکی
از آنان مردی آزاد ودیگری غلامش باشد، اشکال شرعی ندارد.
قوانین کشور ها و حقوق همجنسگراها
اکثر کشورهای اروپا در عین به رسمیت شناختن همجنس گرایی
قوانین خاصی نیز برای آنها تدوین کرده و یا در حال انجام آن هستند. برای
مثال قانون ازدواج همجنسگرایان در بلژیک در سال ۲۰۰۳ تصویب شد.
در اکثر ایالتهای آمریکا همجنس گرایان دارای مشروعیت
بوده حتی دارای قوانین ازدواج هستند. رئیس جمهور کنونی آمریکا، جرج دبلیو
بوش، تلاشهایی برای محدود کردن ازدواج همجنسگرایان به عمل آوردهاست.
در اکثر کشورهای خاور میانه به دلیل قوانین اسلامی با همجنسگرایان برخورد میشود.
حقوق بشر و همجنسگرایی
در میثاق ها و کنوانسیون های حقوق بشر به صورت مشخص در
مورد حق و حقوق همجنسگرایان کدام ماده و بند نیامده است٬ اما تلاشهای
سازمانهای همجسنگرایان در سراسر جهان بر اینست که ماده ها و بند های را در
قوانین حقوق بشر بگنجانند.
Hamjensgera- مدیر
- تعداد پستها : 181
Age : 42
محل سکونت : Tehran
Registration date : 2007-10-04
Re: همجنس گراي افغانستاني
اين بحث تازگی داشت و چيزی بود که ذهن من را مدتها بخود مشغول کرده بود از خيلی از افغانها پرس و جو کردم گاهی همجنسگرايی که گاهی برخی به ان چشم نميبينند بسيار هست مثلا در منطقه قندهار
من اين موضوع رو روی تهران پاتوق لينک ميکنم
باز هم تشکر فراوان
آندرانيک
وبلاگ تهران پاتوق.
من اين موضوع رو روی تهران پاتوق لينک ميکنم
باز هم تشکر فراوان
آندرانيک
وبلاگ تهران پاتوق.
رد: همجنس گراي افغانستاني
اتفاقا این پدیده بچه بازی که در اینجا اشاره شده در افغانستان بسیار رواج دارد و سران قبایل و جنگسالاران هر کدام عده ای پسربچه دارند که لباس دخترانه به ان ها پوشیده و ان ها را ارایش می کنند و از ان ها سو استفاده می نمایند جالب اینجاست که نسبت به این رفتار در ان جامعه دید منفی وجود ندارد و تنها رابطهئای که بر اساس عشق و رضایت طرفین باشد غیرقابل قبول است!
behrad_hunky- تعداد پستها : 29
Age : 37
محل سکونت : تهران
Registration date : 2008-03-06
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد