همجنس گرايي - Homosexuality
صفحه 1 از 1
همجنس گرايي - Homosexuality
برگرفته از بخش فارسي دانشنامعه wikipedia :
همجنسگرايي
همجنسگرايي يکي از گرايشهاي جنسي است که مشخصه آن تمايل زيبايي شناختي، عشق رومانتيک، و تمايل جنسي منحصرآ نسبت به جنس همگون با خود فرد ميباشد. به فردي که به جنس ديگر گرايش داشته باشد دگرجنسگرا و به افرادي که هم به جنس ديگر و هم به همجنس خود تمايل دارند دوجنسگرا ميگويند.
در اصطلاح اسلامي به ارتباط جنسي بين مردان «لواط» (برگرفته از نام لوط پيامبر قومي که به اين کار مشهورند) و به ارتباط جنسي بين زنان «مساحقه» ميگويند.
در گويش مردم عامي افراد همجنسگرا - زن يا مرد - با عنوان عمومي «همجنسباز» خوانده ميشوند ولي واژههاي ديگري نيز در گفتار عوام براي اشاره همجنسگرايان وجود دارد که معمولاً تحقيرآميز و محکومکننده هستند؛ به عنوان مثال همجنسگرايان مرد در زبان فارسي با عناوين چون اِواخواهر، اُبنهاي (شخص مفعول در عمل جنسي همجنس گرايان) و عناوين زنندهتر خوانده ميشوند.
براي اشاره به همجنس گرايان زن در زبان فارسي معمولاً واژه لزبي بکار ميرود که از واژهٔ انگليسي Lesbian آمدهاست. البته در گفتار ايرانيان به همجنسگرايان زن، طَبَقزن گفته ميشدهاست که به عمل طَبَقزني اشاره داشتهاست. اين لغت امروزه بندرت مورد استفاده قرار ميگيرد.
پديده همجنس گرايي هميشه با بشر بودهاست و در ادبيات و هنر جهان از زمان بسيار کهن، شاهد اشاراتي به اين پديده هستيم.
دانش زيست شناسي چه ميگويد؟
تئوري هورموني پيش از تولد
زيست شناسي عصبي مغز در ايجاد حالت مردانگي*[1] کاملاً کشف شدهاست. استراديول*[2] و تستوسترون*[3] که به وسيلهٴ آنزيم 5-α ردوکتاز تبديل به دي هيدروتستوسترون ميشوند، عمل ايجاد حالت مردانگي را با اتصال به گيرندههاي آندروژن (هورمونهاي جنسي مردانه که باعث ايجاد صفات ثانويه مانند ريش و کلفتي صدا ميشوند) بر عهده دارند. تغييرات جسمي و رواني زماني ظاهر ميشوند که تعداد اين گيرندههاي آندروژن بسيار کم (مانند نشانگان بي حسي آندروژني*[4]) و يا بسيار زياد باشد (مانند زنان مبتلا به پُِرياختگي مادرزادي غدهٴ فوق کليه*[5])احتمالاً همجنسگرايي چه در مردان و چه زنان نتيجهٴ چنين دگرگونيهايي است*[6]. در اين مطالعات ديده شدهاست که در زنان همجنسگرا عموماً بيش از زنان دگرجنسگرا حالات مردانه ايجاد شدهاست. با اين وجود تحقيقات دربارهٴ همجنسگرايي مردان نشان ميدهد که ايجاد حالات مردانه چه بيش از حد و چه کمتر از حد معمول باعث همجنسگرايي در مردان ميشود.
تفاوت هاي فيزيولوژيکي همجنسگرايان
تحقيقات بسياري که در اين زمينه انجام شدهاند، مانند تحقيقات پيشگامانهٴ عصب شناس سيمون لوي*[7]، نشان ميدهند که تفاوتهاي قابل توجهي در فيزيولوژي مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا وجود دارد.اين تفاوتها ابتدا خود را در مغز، گوش مياني، و حس بويايي آشکار ميسازند. لوي در آزمايشي*[8] دريافت که مغز 10% از مردان همجنسگراي مورد آزمايش تفاوت فيزيولوژيکي آشکاري با همان بخشها در مردان دگرجنسگرا دارد(منبع). گاهي نتايج اين تحقيقات را به اين معنا ميگيرند که همجنسگرايي در افراد پديدهاي مادرزادي است.با اين حال خود «لوي» ميگويد:
«تحقيقات من ثابت کنندهٴ يک دليل ژنتيکي براي همجنسگرايي نيستند. من هيچ قسمتي از مغز را به عنوان يک مرکز همجنسگرا کننده معرفي نکردهام. INAH-3 بيشتر مانند حلقهاي از زنجيرهٴ هستههاي شکل دهندهٴ رفتارهاي جنسي مردان و زنان عمل ميکند تا يک هستهٴ همجنسگرا کننده... و از آنجا که من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار دادهام هيچ دليلي وجود ندارد که نتيجه بگيريم اين تفاوتها مادرزادي بودهاند و بعد از تولد به وجود نيامدهاند.*[9]»
تحقيقات لوي مورد انتقادهايي قرار گرفت که يکي از دلايلش انتخاب مردان همجنسگرايي بود که به علت بيماري ايدز جان خود را از دست داده بودند، در حالي که دگرجنسگراهاي مورد مطالعه به اين بيماري مبتلا نبودند. مقايسهاي که بين اندازهٴ INAH-3 در افراد مبتلا به ايدز دگرجنسگرا و همجنسگرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعهٴ آماري) نشان داد که اندازهٴ اين بخش از مغز در هر دو آنها مشابهاست. البته بايد توجه داشت که هيچ مدرکي مبني بر تأثير ابتلا به ايدز بر اندازهٴ INAH-3 يافته نشدهاست. تحقيقات در زنان هنوز به هيچ نتيجهٴ مشابهي منتهي نشد.
بعضي از تحقيقات اخير حاکي از ارتباط تعداد برادرهاي بزرگتر با همجنسگرايي فرد ميباشد. بلانکارد و کلاسن*[10] در سال 1997 اعلام کردند هر برادر بزرگتر احتمال همجنسگرايي فرد را تا 33% بالا ميبرد*[11]. اين يافته طبق گفتهٴ بلانکارد «يکي از معتبر ترين يافتههاي اپيدميولوژيکي است که تا به حال در رابطه با گرايشهاي جنسي کشف شدهاست.» بر طبق اين يافته، گفته ميشود که هر جنين مذکر در مادر واکنشي ايمني ايجاد ميکند و اين واکنش با جنين بعدي تشديد ميشود. اين جنينها آنتي ژن H-Y را که نفش آنها در تغييرات جنسي مهرهها تقريباً ثابت شدهاست توليد ميسازند*[12] و اين همان آنتي ژني است که آنتي بادي مادري H-Y به آن واکنش داده و نيز ياد آوري (از نظر ايمني شناختي) مينمايد. سپس آنتي باديهاي H-Y توليد شده توسط مادر به جنين حمله ميکنند و کارايي آنتي ژنهاي نامبرده را در ايجاد حالات مردانه در مغز جنين پايين ميآورند. از اين موضوع با نام «اثر ترتيب تولد برادر»*[13] ياد ميشود. در مطالعاتي که پسرهاي رشد يافته با برادر بزرگتر را با آنها که جدا از برادران رشد کرده بودند مقايسه ميکرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادري که براي چندمين بار پسري به دنيا ميآورد احتمال همجنسگرا بودن را در افراد افزايش ميدهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چنداني در اين مسأله ندارد(منبع) جالب اينجاست که اين موضوع فقط در مردان راست دست صادق است (منبع) . دربارهٴ زنان نتايج مشابه يا قابل توجهي يافت نشدهاست.
همجنسگرايي
همجنسگرايي يکي از گرايشهاي جنسي است که مشخصه آن تمايل زيبايي شناختي، عشق رومانتيک، و تمايل جنسي منحصرآ نسبت به جنس همگون با خود فرد ميباشد. به فردي که به جنس ديگر گرايش داشته باشد دگرجنسگرا و به افرادي که هم به جنس ديگر و هم به همجنس خود تمايل دارند دوجنسگرا ميگويند.
در اصطلاح اسلامي به ارتباط جنسي بين مردان «لواط» (برگرفته از نام لوط پيامبر قومي که به اين کار مشهورند) و به ارتباط جنسي بين زنان «مساحقه» ميگويند.
در گويش مردم عامي افراد همجنسگرا - زن يا مرد - با عنوان عمومي «همجنسباز» خوانده ميشوند ولي واژههاي ديگري نيز در گفتار عوام براي اشاره همجنسگرايان وجود دارد که معمولاً تحقيرآميز و محکومکننده هستند؛ به عنوان مثال همجنسگرايان مرد در زبان فارسي با عناوين چون اِواخواهر، اُبنهاي (شخص مفعول در عمل جنسي همجنس گرايان) و عناوين زنندهتر خوانده ميشوند.
براي اشاره به همجنس گرايان زن در زبان فارسي معمولاً واژه لزبي بکار ميرود که از واژهٔ انگليسي Lesbian آمدهاست. البته در گفتار ايرانيان به همجنسگرايان زن، طَبَقزن گفته ميشدهاست که به عمل طَبَقزني اشاره داشتهاست. اين لغت امروزه بندرت مورد استفاده قرار ميگيرد.
پديده همجنس گرايي هميشه با بشر بودهاست و در ادبيات و هنر جهان از زمان بسيار کهن، شاهد اشاراتي به اين پديده هستيم.
دانش زيست شناسي چه ميگويد؟
تئوري هورموني پيش از تولد
زيست شناسي عصبي مغز در ايجاد حالت مردانگي*[1] کاملاً کشف شدهاست. استراديول*[2] و تستوسترون*[3] که به وسيلهٴ آنزيم 5-α ردوکتاز تبديل به دي هيدروتستوسترون ميشوند، عمل ايجاد حالت مردانگي را با اتصال به گيرندههاي آندروژن (هورمونهاي جنسي مردانه که باعث ايجاد صفات ثانويه مانند ريش و کلفتي صدا ميشوند) بر عهده دارند. تغييرات جسمي و رواني زماني ظاهر ميشوند که تعداد اين گيرندههاي آندروژن بسيار کم (مانند نشانگان بي حسي آندروژني*[4]) و يا بسيار زياد باشد (مانند زنان مبتلا به پُِرياختگي مادرزادي غدهٴ فوق کليه*[5])احتمالاً همجنسگرايي چه در مردان و چه زنان نتيجهٴ چنين دگرگونيهايي است*[6]. در اين مطالعات ديده شدهاست که در زنان همجنسگرا عموماً بيش از زنان دگرجنسگرا حالات مردانه ايجاد شدهاست. با اين وجود تحقيقات دربارهٴ همجنسگرايي مردان نشان ميدهد که ايجاد حالات مردانه چه بيش از حد و چه کمتر از حد معمول باعث همجنسگرايي در مردان ميشود.
تفاوت هاي فيزيولوژيکي همجنسگرايان
تحقيقات بسياري که در اين زمينه انجام شدهاند، مانند تحقيقات پيشگامانهٴ عصب شناس سيمون لوي*[7]، نشان ميدهند که تفاوتهاي قابل توجهي در فيزيولوژي مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا وجود دارد.اين تفاوتها ابتدا خود را در مغز، گوش مياني، و حس بويايي آشکار ميسازند. لوي در آزمايشي*[8] دريافت که مغز 10% از مردان همجنسگراي مورد آزمايش تفاوت فيزيولوژيکي آشکاري با همان بخشها در مردان دگرجنسگرا دارد(منبع). گاهي نتايج اين تحقيقات را به اين معنا ميگيرند که همجنسگرايي در افراد پديدهاي مادرزادي است.با اين حال خود «لوي» ميگويد:
«تحقيقات من ثابت کنندهٴ يک دليل ژنتيکي براي همجنسگرايي نيستند. من هيچ قسمتي از مغز را به عنوان يک مرکز همجنسگرا کننده معرفي نکردهام. INAH-3 بيشتر مانند حلقهاي از زنجيرهٴ هستههاي شکل دهندهٴ رفتارهاي جنسي مردان و زنان عمل ميکند تا يک هستهٴ همجنسگرا کننده... و از آنجا که من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار دادهام هيچ دليلي وجود ندارد که نتيجه بگيريم اين تفاوتها مادرزادي بودهاند و بعد از تولد به وجود نيامدهاند.*[9]»
تحقيقات لوي مورد انتقادهايي قرار گرفت که يکي از دلايلش انتخاب مردان همجنسگرايي بود که به علت بيماري ايدز جان خود را از دست داده بودند، در حالي که دگرجنسگراهاي مورد مطالعه به اين بيماري مبتلا نبودند. مقايسهاي که بين اندازهٴ INAH-3 در افراد مبتلا به ايدز دگرجنسگرا و همجنسگرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعهٴ آماري) نشان داد که اندازهٴ اين بخش از مغز در هر دو آنها مشابهاست. البته بايد توجه داشت که هيچ مدرکي مبني بر تأثير ابتلا به ايدز بر اندازهٴ INAH-3 يافته نشدهاست. تحقيقات در زنان هنوز به هيچ نتيجهٴ مشابهي منتهي نشد.
بعضي از تحقيقات اخير حاکي از ارتباط تعداد برادرهاي بزرگتر با همجنسگرايي فرد ميباشد. بلانکارد و کلاسن*[10] در سال 1997 اعلام کردند هر برادر بزرگتر احتمال همجنسگرايي فرد را تا 33% بالا ميبرد*[11]. اين يافته طبق گفتهٴ بلانکارد «يکي از معتبر ترين يافتههاي اپيدميولوژيکي است که تا به حال در رابطه با گرايشهاي جنسي کشف شدهاست.» بر طبق اين يافته، گفته ميشود که هر جنين مذکر در مادر واکنشي ايمني ايجاد ميکند و اين واکنش با جنين بعدي تشديد ميشود. اين جنينها آنتي ژن H-Y را که نفش آنها در تغييرات جنسي مهرهها تقريباً ثابت شدهاست توليد ميسازند*[12] و اين همان آنتي ژني است که آنتي بادي مادري H-Y به آن واکنش داده و نيز ياد آوري (از نظر ايمني شناختي) مينمايد. سپس آنتي باديهاي H-Y توليد شده توسط مادر به جنين حمله ميکنند و کارايي آنتي ژنهاي نامبرده را در ايجاد حالات مردانه در مغز جنين پايين ميآورند. از اين موضوع با نام «اثر ترتيب تولد برادر»*[13] ياد ميشود. در مطالعاتي که پسرهاي رشد يافته با برادر بزرگتر را با آنها که جدا از برادران رشد کرده بودند مقايسه ميکرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادري که براي چندمين بار پسري به دنيا ميآورد احتمال همجنسگرا بودن را در افراد افزايش ميدهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چنداني در اين مسأله ندارد(منبع) جالب اينجاست که اين موضوع فقط در مردان راست دست صادق است (منبع) . دربارهٴ زنان نتايج مشابه يا قابل توجهي يافت نشدهاست.
Hamjensgera- مدیر
- تعداد پستها : 181
Age : 42
محل سکونت : Tehran
Registration date : 2007-10-04
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد